شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد ؟
  • دعای فرج بنام خدا 

میترسم...

16 مهر 1398 توسط بنت الهدی

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم

از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
اللهم‌عجــل‌لولیڪ‌الفــــرج

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: مهدوی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب